دهقانی در جنگل به یک پیرمرد آشنا برخورد
کرد،با هم به گفت و شنود پرداختند. پیرمرد به دهقان گفت:در جنگل درختی را
دیده ام که بی اندازه عجیب است،این درخت می تواند به آدم های فقیر یاری
برساند.
چه کمکی می کند؟ آیا بیماران را شفا می دهد؟
نه ، کاری به بیماران ندارد بلکه پول هر کس را دو برابر می کند .کیف پول
خود را پهلوی آن می گذاری بعد تا صد می شماری آن وقت پولی که در کیف تو بود
دو برابر می شود. ویژگی این درخت همین است .
دهقان با اشتیاق پرسید: آیا من هم می توانم امتحان کنم؟
البته که می توانی !!!تنها باید دستمزد بپردازی .
به چه کسی باید بپردازم ؟آیا این دستمزد زیاد است؟
باید به کسی بپردازی که راه را به تو نشان می دهد ، یعنی به من .اما درباره ی مبلغ آن ، می توانیم با هم کنار بیاییم .
چانه زدن آغاز شد . وقتی پیرمرد متوجه شد دهقان پول زیادی ندارد ،موافقت
کردند پس از هر بار که پول او دو برابر می شود 120 تومان بپردازد.
پیرمرد دهقان را به ژرفای جنگل برد مدتی این
طرف و آن طرف رفتند و سرانجام پهلوی کنده ی بزرگی که باقی مانده ی یک درخت
سرو کهنسال بود، ایستادند.پیرمرد کیف دهقان را از دست او گرفت و آن را زیر
برگ های درخت پنهان کرد و تا صد شمرد ، سپس دوباره به سوی کنده ی درخت
رفت.دست خود را زیر برگ ها کرد مدتی معطل ماند و بعد کیف را بیرون آورد و
به دست دهقان داد.دهقان کیف را باز کرد و دید که در واقع پول ها دو برابر
شده است. 120 تومان از پول ها را به پیرمرد داد و از او خواهش کرد بقیه را
دوباره پهلوی کنده ی پر برکت پنهان کند.
دوباره تا صد شمردند ، باز هم پیرمرد مدتی خود را کنار کنده ی درخت معطل
کرد . سپس کیف را بیرون آورد باز هم پول ها دو برابر شده بود و در نتیجه
پیرمرد برای مرتبه ی دوم ، 120 تومان از دهقان گرفت.
کیف را برای بار سوم پهلوی کنده ی درخت گذاشتند پول ها این مرتبه هم دو
برابر شد.ولی وقتی دهقان دستمزد قراردادی یعنی 120 تومان را به پیرمرد داد
چیزی در کیف باقی نمانده بود .بیچاره در این ماجرا تمام پول خود را از دست
داده بود، دیگر پولی نمانده بود که آن را دو برابر کنند و دهقان اندوهگین و
ناراحت جنگل را ترک گفت .در راه با خود اندیشه کرد و گفت پیرمرد چه بلایی
سر من آورد که همه ی پول هایم را از دست دادم،بعد از کمی فکر کردن متوجه شد
که پیرمرد کنار کنده ی درخت که معطل می شد مساله ی دو برابر شدن پول ها را
حل می کرد، پس از آن که پول کیفم را برای مرتبه ی سوم دو برابر کرد 120
تومان در کیف وجود داشت و این همان پولی است که آخرین بار پیرمرد از من
گرفت .
روشن است که پیش از دو برابر شدن آن ،پول داخل کیف من 60=2÷120 تومان بوده
است،این 60 تومان بعد از پرداخت 120 تومان دستمزد به پیرمرد (که برای بار
دوم پول ها را دو برابر کرده بود)در کیف وجود داشت .بنابراین من پیش از
پرداخت 120 تومان به پیرمرد در مرتبه ی دوم 180 تومان پول در کیف داشته ام
یعنی پیش از آن 90 تومان داشته ام که اگر 120 تومان دستمزد بار اول را به
آن اضافه کنیم پول درون کیف من 210 تومان بوده و درنتیجه من از اول 105
تومان پول داشته ام .
محاسبات را مطابق زیر بر روی کاغذ نوشت و دید درست است و پیرمرد با زیرکی ، تمام پول های او را گرفته است.
دهقان به خود قول داد از این به بعد به آن چه دارد قانع باشد و فریب دیگران را نخورد .
210=2×105
90=120-210
180=2×90
60=120-180
120=2×60
0=120-120